نويسنده: مينو عسجدي*





 
« ادب» يک ترفند يا راه برد ارتباطي است که در تمام فرهنگها درمکالمات روزمره به کار مي رود. از نظر گاف من ( براون ولوينسون، 1987) ، ادب براي خنثي ساختن درگيري محتمل بين دو شخص ارتباط گيرنده به کار مي رود. در تعريف ادب، براون ولوينسون (1987) به مبحثي به نام « face» يا « روي» که براي اولين بار توسط گاف من عنوان شده است اشاره مي کنند. « روي» به عنوان تصويري که شخص از خود به جهان اطراف ارائه مي دهد يا ميزان ارزشي که شخص براي خود قائل است، تعريف شده است. « روي» بنابراين تعريف داراي دو نوع مثبت و منفي است. روي مثبت به معناي خواست تائيد شدن و تشويق شدن، و روي منفي به معناي خواست محدود نشدن و مورد اجبار قرار نگرفتن است.
اشخاص در ارتباط هاي خود سعي مي کنند از اعمال يا گفتاري که باعث به خطر افتادن روي شخص مخاطب است خودداري کنند و در نتيجه روي خود را نيز به نوبه محفوظ بدارند. در اين راستا است که گوينده از ادب مثبت و ادب منفي کمک مي گيرد.
گوينده در ادب مثبت متوجه روي مثبت شنونده و در ادب منفي متوجه روي منفي شنونده است. در ادب مثبت، گوينده از ترفندها و راه بردهاي گوناگوني از قبيل بيان نظرات مشترک، اظهار علاقه به فعاليتهاي مشابه و اظهار داشتن مسائل مشترک استفاده مي کند و از اين طريق سعي در حفظ روي مثبت شنونده مي کند.
در ادب منفي گوينده با به کار بردن ترفندها و راه بردهايي نظير اظهار بي اطلاعي از خواست شنونده، صحبت غير مستقيم و اظهار مستقيم مديون بودن به شنونده و سعي در جبران آن و همچنين با کوچک شماردن خود و بزرگ انگاشتن شنونده براي حفظ روي منفي او تلاش مي کند. اين راه بردها از طريق استفاده از عبارات خطايي مناسب براي شنونده و خود گوينده، افعال و کلمات مناسب به طور عام انجام مي پذيرد ( هادسون، 1996).
البته نبايد از نظر دور داشت که همانطور که لوينسون وبراون معتقدند اين شيوه ها و راه بردها و وابستگي شان به هر يک از دو نوع ادب امري بسيار نسبي است و حتي يک راه برد مي تواند در هر دو نوع ادب نيز وجود داشته باشد. به علاوه هر يک از راه بردهاي ادب مي تواند در فرهنگهاي گوناگون نمايش متفاوتي ازخود ظاهر سازد.
از طرفي براون و لوينسون(1987) به اين مطلب اشاره مي کنند که راه بردهاي ادب مي تواند کلاً به دو نوع « معلوم» و « غير معلوم» تقسيم مي شود.
عبارتهايي که در راه بردهاي معلوم استفاده مي شود تنها مي تواند داراي يک معنا باشد ولي عبارتهايي که در راه بردهاي غير معلوم به کار مي رود مي تواند معناي بيشتري را در خود مستتر داشته باشد.
در مدل براون و لوينسون، از سه عامل براي تعيين عمل تهديد کننده ي روي و ميزان ادب نام برده مي شود که عبارتند از:
1- فاصله اجتماعي گوينده و شنونده
2- ميزان قدرت گوينده و شنونده.
3- درجه سنگيني تقاضا ( براون و لوينسون، 1987).
ويليام بي من (1986) در مطالعه زبان فارسي و تعارف دو عامل ميزان صميميت و جايگاه اشخاص مکالمه کننده را عنوان مي کند که نزديکي بسيار زيادي به دو عامل اول براون و لوينسون دارند.
با درنظر داشتن چنين پيش فرضهائي، از طريق يک تحقيق کيفي قوم نگاري ارتباط - در سه مرحله - براي مقايسه ادب در زبان فارسي يا تعارف، و ادب در زبان چيني يا ليما دراينجا تلاش مي گردد. در ابتدا، نگاهي به تاريخچه و سابقه ي تعارف و ليما مي اندازيم.

تاريخچه ي تعارف

در فرهنگ دهخدا (1345)، کلمه تعارف به معناي خوش آمد گوئي مودبانه، تعريف کردن و تقديم کردن آمده است و ويليام بي من (1986) از تعارف به معناي زبان ادب و تعريف ياد مي کند. به زعم او، ريشه تعارف در فارسي، به پيش از اسلام بر مي گردد. در دين زرتشتي، استفاده از گفتار و کلام نيک يکي از اساسي ترين اصول ديني محسوب مي شود. استفاده از کلام نيک در دين زرتشتي تا بدان جا اهميت مي يابد که در کتاب ارداويراف نامه عقوبت سختي براي کساني که کلامي نيک ندارند پيش بيني مي شود ( بهار 1375). به زعم کتايون مزداپور (مصاحبه، 76/4/30) تعارف در فارسي ريشه در آفرين گويي در دين زرتشتي دارد. در متون پهلوي به ايزدي به نام « دهمان آفرين» يا « دهمافريتي» بر مي خوريم که به معناي دعاي نيک مرد پارسا است. اين ايزد از ياران شهريور يکي از اصلي ترين امشسپندان، يا مظاهر وجود هرمزد، است. دهمان آفرين به همراه چند ايزد ديگر، براي برقراري افلاک با اهريمن و ديوان مي جنگد. در اوستا مي خوانيم که « به خشنودي دهمان آفرين،... ستايش، نيايش، خشنود ساختن و آفرين خواندن [ و درود فرستادن] به نيکان دشمني با اهريمن است.» (دوستخواه، 1364).
در دين زرتشتي آفرين و نفرين دو کلمه مخالف يکديگر هستند. آفرين کلمه اي اهورائي و نفرين کلمه اي اهريمني است. درمتون پهلوي، کلمات به دو نوع اهورائي و اهريمني تقسيم شده اند. کلمات اهورائي و نيک که هاله اي از نورايزدان و بخشش آنان را با خود دارند براي اعمال اهورائي و نيک استفاده مي گردند، به طور مثال کلمه ي « گفت» کلمه اي اهورائي است و در جمله « اهورامزدا گفت» استفاده مي شود. اما کلمات اهريمني درمقابل، براي اعمال زشت اهريمني مورد استفاده قرار مي گرفته است، مثلاً در جمله ي « اهريمن در آئيد». ( يعني اهريمن هرزه در آئي کرد.)، « درآئيدن» يک کلمه ي اهريمني است که براي توضيح اعمال اهريمني و زشت به کار مي رفته است. البته به مرور زمان کلمات اهورائي تعميم يافته و جايگزين کلمات اهريمني شده اند.
در ديگر متون پهلوي مانند « يادگار زريران» بارها از خوش آمد گوئي، آفرين گفتن يا تعارف امروزي استفاده شده است. در « يادگار زريران» مي بينيم که وزير براي مخاطب قرار دادن شاه از
کلام و عبارات غير مستقيم استفاده کرده است، به طور مثال وزير به شاه مي گويد: « اگر خدا يگان را خوش آيد و بر خيزيد...» يا به جاي « بفرمائيد بنشينيد» ، عبارت « بفرمائيد نشستن» به کار رفته است. نيز، استفاده از فعل دوم شخص جمع براي احترام گذاردن به يک مخاطب مانند « ببنيد» در اين کتاب ديده مي شود.
در متن پهلوي ديگري به نام « آئين نامه نگاري» استفاده از عبارات خطايي مناسب و در عين حال پيچيده درنامه نگاري تعليم داده مي شود که با استفاده از آنها ادب مناسب اعمال مي گردد. (بهار، 1375، مصاحبه با دکتر کتايون مزداپور، 76/4/30 و 76/12/21 و دکتر ژاله آموزگار، 76/9/16)
ويليام بي من در تعريف خود از تعارف به مبحثي به نام « ظاهر» و « باطن» در زندگي ايرانيان اشاره مي کند. به نظر بي من، باطن جايگاه احساسات عميق، ارزشها و معنويت است و ارزشي والا دارد. اشخاص درحلقه باطن ( يا اندرون) با دوستان نزديک و خانواده رابطه اي سرشار از صميميت و برابري دارند و نيازي به زبان تعارف نيست.
اما جهان « ظاهر»، محل زندگي مادي، جسماني و بيروني است. اشخاص در روابط بيروني، غير صميمي و غير برابر ( از لحاظ جايگاه) خود از زبان تعارف، يا خودکوچک شماري و ديگر برتر انگاري استفاده مي کنند.
عملکرد تعارف در فارسي از طريق استفاده از ضماير، عبارت خطابي، افعال و کلمات مناسب و با در نظر گرفتن ميزان مطلوب تعارف ( عامل سوم در مدل براون و لوينسون) انجام مي پذيرد. بي من درنگرش خود به تعارف فارسي، آن را جزئي از خصلتهاي منفي اجتماعي مانند زرنگي، دروغ و پارتي بازي مي بيند که سعي مي شود در تحقيقي که به دنبال شرح داده خواهد شد. خلاف اين مطلق ثابت گردد. همانطور که ذکر شد، بي من (1986) در تعريف خود از تعارف به عوامل جايگاه و ميزان صميميت اشاره مي کند. جايگاه را شايد بشود به وجود عواملي چون سن (هيلمن، 1981 و براون ولوينسون 1987)، موقعيت و شغل ( بي من، 1986)، تحصيلات (هاج، 1958 و هيلمن 1986) و سرمايه (هاج، 1958) تعبير کرد.

تاريخچه ليما (Limao)

ليما در زبان چيني در لغت به معناي ظاهر مودبانه است. « ديکشنري بزرگ چيني» چاپ تايوان، ليما را به معناي « رفتار با ديگران بر مبناي کوچک شماري خود و احترام» تعريف کرده است و در ديکشنري انگليسي - چيني ليما به معناي ادب، رفتار خوب و احترام آمده است. سابقه ليما به تعليمات کنفسوس در دو هزار سال پيش و مبحث « لي» (Li) برمي گردد.
در مقابله با جنگ دائمي بين ايالات و در نتيجه اضمحلال اخلاقيات، کنفسيوس به مردم تعليم داد که سعي کنند انسان واقعي شريف يا « جونزي» (Junzi) شوند تا از اين طريق ساختار طبقاتي سيستم برده داري در چين حفظ گردد (بريتانيکا، 1986). « لي» به مجموعه دستورات اخلاقيي گفته مي شود که کنفسيوس جهت رسيدن به موقعيت انسان واقعي و شريف وضع کرد.
کنفسيوس در تعريف « لي» به جايگاه اجتماعي افراد در رابطه با سن، شغل و تحصيلات اشاره مي کند (Wu,1977). کنفسيوس همراه با تعاليم خود براي انسان شريف شدن، تمايل به حفظ بنيادهاي خانواده، تعليم و تربيت، جامعه محلي، دولت و پادشاهي دارد. از ميان اين پنج بنياد، به عقيده کنفسيوس، خانواده و تعليم و تربيت از اهميت ويژه اي برخوردارند و از طريق اين دو، افراد مي توانند به سطح يک انسان شريف برسند. جامعه ايده آل از نظر کنفسيوس بر اساس روابط فاميلي و خانوادگي شکل مي گرفت و اين نظرات کنفسيوس براي دو هزار سال در چين به قوت خود باقي ماندند (بريتانيکا، 1986).
برخي دستورالعمهاي اخلاقي کنفسيوس که شامل ترفند يا راه برد کوچک شماردن خود و بزرگ انگاشتن ديگري است هنوز براي نشان دادن ادب در ارتباطات امروزه ي چيني ها مورد استفاده قرار مي گيرد.
ليما از طريق استفاده از واژه هاي خطابي خاص، يا افزودن محتوائي که بر اساس آن گوينده خود را کوچک مي شمارد، انجام مي شود(Gu,1990).
ويليام بي من (1986)، با توجه به عوامل جايگاه- سن، تحصيلات، شغل و سرمايه و فاصله ( صميميت و عدم صميميت) نشان مي دهد که عملکرد تعارف داراي 4 حالت است. از آنجا که عوامل جايگاه مبني بر سن، تحصيلات و شغل (Wu,1977) درمورد ليما نيز صادق است، 4 حالت تعارف را به ليما نيز مي توان تعميم داد. اين 4 حالت عبارتند از:
1- شخص مخاطب، غير صميمي و داراي جايگاهي بالاتر باشد.
2- شخص مخاطب، صميمي و داراي جايگاهي بالاتر باشد.
3- شخص مخاطب، غير صميمي و داراي جايگاهي برابر باشد.
4- شخص مخاطب، صميمي و داراي جايگاهي برابر باشد.
با توجه به حالات مذکور و براي يک مقايسه کلي گفتاري بين تعارف و ليما يک تحقيق کيفي قوم نگاري ارتباط در سه مرحله صورت گرفت.

مرحله اول تحقيق

با استفاده از 4 حالت عملکرد تعارف وليما که در بالا عنوان شد، ليما و تعارف از جهت کوچک شماري خود و بزرگ انگاري مخاطب به طور کلي مقايسه مي گردد.
براي مقايسه از مشاهداتي که طي چند سال از روابط اجتماعي فارسي زبانان انجام گرفت، استفاده شد. همچنين سوالاتي بر اساس نظرات گو ( 1990) در مورد ليما مطرح شده است که بيشتر از افراد چيني در ايران، آمريکا و چين حضوراً يا از طريق شبکه اطلاع رساني اينترنت پرسيده شد. افراد ايراني از مقاطع مختلف سني و داراي ميزان تحصيلات و مشاغل مختلف بودند ولي افراد چيني، در اين مرحله از تحقيق، بيشتر دانشجو بودند. زبان مورد استفاده با چيني ها در ايران فارسي و خارج از ايران انگليسي بود. لازم به ذکر است که اطلاعات بدست آمده از پاسخ هاي افراد چيني براي حصول اطمينان بيشتر با افراد چيني ديگر عنوان گرديد و از معمول بودن پاسخها اطمينان حاصل شد. اينک به بررسي حالات ممکن در استفاده ازتعاريف و ليما از ديد بي من بپردازيم.
1- در حالت اول، ارتباط بين دو شخص غير صميمي برقرار مي شود و شخص مخاطب جايگاهي بالاتر دارد. در اين حالت به نظر مي رسد که هر دو ارتباط گيرنده از راه برد کوچک شماري خود و بزرگ انگاري ديگري استفاده مي کنند، اگر چه شخصي که داراي جايگاه بالاتري است در کوچک انگاري خود آن چنان پيش نمي رود که به نوعي هم سطح با ديگري شود!
در يک مهماني کوچک، سه زن ايراني از جايگاه بالاتر ( از لحاظ سن و موقعيت اجتماعي و سرمايه) مهمان يک زن ايراني ديگر هستند. شخص ميزبان قبل از دعوت مهمانان به غذا، با تأسف عنوان مي کند که برنج قدري سوخته است. مهمانان در همدردي با ميزبان اين طور عنوان مي کنند:
- ( مهمان اول) اصلاً نگران نباش، وقتي من جوان بودم روزي مادرم بيرون رفته بود و مهمان به خانه ما آمد. خورشت را من چنان سوزاندم که تمام آشپزخانه را دود گرفته بود.
- (مهمان دوم) هيچ مهم نيست. ما هم از اين کارها در جواني کرده ايم. من تازه ازدواج کرده بودم که يک روز براي ما چند تا مهمان آمد. توي لوبياپلو، آنقدر گوشت و لوبيا کم ريخته بودم که اصلاً معلوم نبودند، انگار که پلوي ساده بود.
مهمانان البته با استفاده از ادب مثبت سعي در حفظ روي ميزبان داشتند ولي اين نکته قابل توجه است که هيچيک از مهمانان، خود را آنقدر کوچک نشماردند ( ادب منفي) که هم سطح با ميزبان شوند و به اين دليل هيچکدام عنوان نکردند که مثلاً: « اصلاً مهم نيست، گاهي پيش مي آيد. من چند هفته پيش غذايم را سوزاندم.»
از يک دانشجوي چيني در آمريکا خواسته شد که عين يک مکالمه ي خود را هنگام ديدار با يک شخص چينيِ غير صميمي که از لحاظ جايگاه ( هر کدام از عوامل جايگاه) برتر مي باشد توضيح دهد. اين دانشجو احوالپرسي خود را با استاد چيني اش در راهرو دانشکده اينگونه تعريف کرد:
ژنگ (25 ساله): حال شما چطوره، استاد پيرليو؟
ليو (47 ساله): خوبم، مرسي. تو چطوري ژنگ کوچک؟ خيلي کار داري؟
ژنگ: نه زياد.
ليو: خوبه، خوبه، خداحافظ.
ژنگ: باشد، خداحافظ.
در مکالمه بالا، شخص کوچکتر اول به شخص بزرگتر سلام مي گويد. شخص کوچکتر در نشان دادن احترام، شخص بزرگتر را با استفاده از کلمات « بزرگ» و« استاد» خطاب مي کند. ليو نيز براي نشان دادن احترام و محبت، دانشجو را « ژنگ کوچک» خطاب مي کند. در ارتباط فوق، کلمه ي « کوچک: اگر چه احترام آميز و محبت گونه است ولي محتواي معنائي « کوچک»، ژنگ را در جايگاه پائين تر خودنگه مي دارد. همچنين ليو براي نشان دادن صميميت و کوچک انگاري خود از تکرار کلمه « خوبه» استفاده مي کند که در چيني معمول است، ولي اين باعث نمي گردد که ليو « اول» خداحافظي نکند و يا « او از مخاطب سوال نکند.» دراين مکالمه ژنگ بيشتر پاسخگوست و ليو سوال کننده که اين خودنشان دهنده حفظ جايگاه برتر ليو است.
2- در حالت دوم گوينده و شنونده از لحاظ جايگاه داراي تفاوت هستند ولي رابطه اي صميمانه بينشان حاکم است. در اينجا نيز شخص با موقعيت پائين تر، خود را کوچک مي شمارد ولي به نظر مي رسد که شايد ميزان کوچک انگاري کمتر و در عين حال از تکلف زباني کمتري برخوردار است.
دو مرد ايراني که با يکديگر از طريق دوست مشترکي آشنا هستند در رابطه با موضوع خاصي صحبت مي کنند. مرد جوانتر کارمند اداره اي است و مرد ديگر شخصي مسن و مشغول به کار آزاد مي باشد.
- ( مرد مسن تر) خوب، علي جان نظرت چيه؟
- ( مرد جوانتر) والله شما که خودتان بهتر مي دانيد، هر چه نظر شما باشد همان کار را بکنيم.
- ( مرد مسن تر) مي خواهم بدانم تو چه مي گويي.
- ( مرد جوانتر) من فکر مي کنم که اگر اين ها را همين جا بار بزنيم راحت تر باشد.
از يک شخص چيني سوال شد که اگر بخواهد به شخصي از يک جايگاه بالاتر ولي صميمي هديه اي بدهد چه خواهد گفت. مکالمه زير پاسخ اين شخص است.
- ( شخص از جايگاه پائين تر) عمو « سون» اين يک چيز کوچکي است که براي شما گرفته ام.
- ( شخص از جايگاه بالاتر) چرا اين کار را کردي براي تو زحمت شد. مرسي...
( شخص از جايگاه پائين تر) نه اصلاً زحمتي نداشت. قابلي ندارد.
در دو مکالمه بالا مي بينيم که اگر چه اشخاص با افراد صميمي راحت تر هستند ولي هنوز جايگاه بالاتر آنها ( سن و موقعيت مالي در دو مورد بالا) عاملي است که احترام را بر مي انگيزد و هر دو شخص با استفاده از کلمات و افعال جمع و کوچک شمردن هديه تقديمي، خود را کوچک مي شمارند، اگر چه تفاوت جايگاه به نوعي کماکان حفظ مي گردد.
3- در حالت سوم گوينده و شنونده هر دو داراي جايگاهي برابر هستند ولي رابطه اي صميمانه ندارند.
دو همکار ايراني در يک شرکت دولتي با يکديگر برخورد مي کنند.
- ( شخص اول) حال شما چطوره؟
- ( شخص دوم) متشکرم، به لطف شما. شما چطور هستيد؟
- ( شخص اول) من هم خوب هستم. ما خيلي خوشحاليم که شما را دوباره در اين قسمت مي بينيم، حتماً با وجود شما ديگر مشکلات اينجا حل مي شود.
- ( شخص دوم) متشکرم، شما لطف داريد. من اميداورم که بتوان کار مفيدي انجام بدهم و همکارها از ما راضي بشوند.
در بررسي اين حالت در زبان چيني از داستاني که يک معلم چيني از روز اول کار خود در يک مدرسه جديد عنوان کرد استفاده مي شود. اين معلم مکالمه خود و همکارش را اين طور بيان کرد:
- ( معلم جديد) من در اينجا جديد هستم و تجربه هم ندارم. لطفاً مي شود مواظب من باشيد؟ ( يعني "کمکم کنيد"، اگر چه گوينده هم تجربه کافي و هم توان لازم را دارد.)
- معلم ( قديمتر) نه، اصلاً اينطور نيست. لطفاً آنقدر متواضع نباشيد. با وجود شما، کارهاي آموزشي ما خيلي بهتر پيش خواهد رفت. ( اگر چه شايد معلم دوم واقعاً اينطور فکر نمي کند.)
از دو مثال بالا در مي يابيم که کوچک شماري خود و بزرگ انگاري ديگري حتي درزماني که ارتباط گيرندگان غير صميمي از جايگاه برابري نيز برخوردارند استفاده مي شود.
4- در حالت چهارم گوينده و شنونده با جايگاه برابر و رابطه اي صميمانه با يکديگر برخورد مي کنند.
در رابطه ي صميمانه دو دوست ايراني که از جايگاه يکساني نيز برخوردارند، چنين مکالمه اي ديده شد:
- ( نفر اول) خانم خانمها وقت داري فردا با من بيائي دکتر؟
- ( نفر دوم) دکترِ چي؟ باز چي شده؟
- ( نفر اول) هيچي بابا، بايد عکس مهره هايم را ببرم دکتر ببيند. مي تواني با من بيائي؟ نمي خواهم تنها بروم.
- ( نفر دوم) آره، مي آيم. فقط چه ساعتي بايد بروي؟.... کجا ببينمت؟
- ( نفر اول) دستت درد نکند. مرسي.
- ( نفر دوم) اين حرفها چيه بابا. اين که کاري نيست. خودم خوشحال مي شوم با تو بيايم.
از يک شخص چيني پرسيده شد که اگر از يک شخص صميمي و برابر تقاضائي داشته باشد آن را چگونه عنوان مي کند. اين دانشجو دوره ي فوق ليسانس در آمريکا، ماجراي عنوان کردن خواهش خود را از يک دوست اينطور نوشت: دانشجوي فوق ليسانس زنگ خانه ي دوستش را مي زند.
- ( صاحبخانه) کيه؟
- ( دانشجو) منم « فيِ» کوچک.
- ( صاحبخانه) « فيِ» کوچک بيا تو، بيا تو.
دانشجو وارد منزل مي شود.
- ( صاحبخانه) بشين، بشين، بشين. کاري هست که من بکنم؟
- ( دانشجو) مي خواستم چک اجازه ي من را به صاحبخانه بدهي.
- ( صاحبخانه) خوب، خوب، خوب.
- ( دانشجو) خداحافظ. و خانه را ترک مي کند.
در هر دو مورد بالا مي بينيم که اگر شکل پيشرفته تعارف و ليما استفاده نمي گردد ولي هنوز فرم هاي ادب « وقت داري با من به دکتر بيائي؟» يا « مرسي، اين که کاري نيست» و همين طور استفاده از عبارت خطايي« کوچک» براي شنونده به نشانه ادب و تکرار کلمات « بيا تو»، « بشين» و « خوب» به جهت نشان دادن ادب صميمانه به کار مي رود.
در جهت مطالعه و مقايسه ي دقيقتر ليما و تعارف و به منظور يافتن اولويت نسبي هر يک از عوامل جايگاه مبني بر سن، تحصيلات، شغل و سرمايه مرحله ي دوم تحقيق کيفي قوم نگاري ارتباط در مدت 4 ماه انجام شد که اکنون به آن مي پردازيم.

مرحله دوم تحقيق

80 ايراني فارسي زبان که از نقاط مختلف کشور در تهران گرد آمده اند پرسشنامه هايي را پر کردند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. پاسخگويان ايراني در اين تحقيق، از سطوح مختلف اجتماعي، با ميزان تحصيلات مختلف ( از بي سواد تا افراد دانشگاه ديده)، بين سنين 18 تا 60 سال و تقريباً تعداد مساوي زنان و مردان تشکيل شده اند.
اطلاعات در مورد تعارف فارسي از طريق مصاحبه هاي حضوري و تلفني، پر کردن پرسشنامه ها، ضبط گفتار در معابر عمومي از قبيل تاکسي، اتوبوس ترمينال، مراسم عزاداري و رستوان ها جمع آوري شده است.
اطلاعات درمورد ليما در چيني، از طريق پرسشنامه ها، مصاحبه هاي حضوري و تلفني و پر کردن پرسشنامه ها درايران، تماس و ارسال پرسشنامه و سوالات متعاقب به تعدادي چيني در آمريکا و چين از طريق شبکه اطلاع ساني اينترنت با 40 زن و مرد چيني گرد آوري شده است. سن افراد چيني که امکان تماس با آنها براي اين تحقيق حاصل شد بين 18 تا 45 سال بوده است. اين افراد دانشجو، تاجر، ديپلمات، مهندس، خبرنگار و کارمند صدا و سيما برنامه چيني در ايران و خارج ازايران همگي دانشجو بودند. زبان مصاحبه با بعضي از چيني ها در ايران فارسي، و با بقيه چيني ها به زبان انگليسي بود. اکثر مصاحبه ها با چيني ها ضبط شد و بعد تمام اطلاعات بدست آمده و ترجمه ي آنها به فارسي با چند چيني ديگر جهت اطمينان مطرح شد و مورد تأييد آنها قرار گرفت.
کلاً دو نوع پرسشنامه با توجه به وجود فاصله ( صميميت و عدم صميميت) در روابط اجتماعي افراد تهيه شد. هر پرسشنامه داراي ده موقعيت يکسان براي روابط صميمي و غير صميمي بود. براي هر موقعيت نيز شش سوال طرح گرديد. اين سوالها که با توجه به راه بردهاي ادب مثبت و منفي بر اساس مدل براون و لوينسون از ديد گوينده نسبت به مخاطب طرح گرديدند به جهت کسب نتيجه دقيق تر براي هر 20 موقعيت (10 موقعيت صميمي و 10 موقعيت غير صميمي) تکرار شد. بنابراين پاسخگويان بايد به سوالات مشابهي در هر دو پرسشنامه پاسخ مي دادند. نکته حائز اهميت اينکه اين سوال ها همه در يک شرايط ارتباطي معلوم در نظر گرفته شدند و پاسخگوها ( ايراني و چيني) قبل از مصاحبه و خواندن پرسشنامه ها، نسبت به اين موضوع که هر کدام از موقعيتها، و سوالها در يک ارتباط عاري از هر گونه بستگي مادي، شغلي و غيره فرض گشته است آگاهي يافتند. در نتيجه پاسخگويان متوجه بودند که بايد صرفاً موقعيتهائي بدون هيچ گونه نفع مادي را در نظر بگيرند. همچنين، در ابتداي هر پرسشنامه اطلاعات جانبي مبني بر سن، جنسيت، ميزان تحصيلات و شغل پاسخگو پرسيده شده است.
موقعيتهاي مفروض بر اساس عوامل جايگاه و در جهت مقايسه آنها به شرح زير است:
1- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که از شما بزرگتر است، ولي تحصيلات و معلومات شما از او بالاتر است.
2- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که از شما بزرگتر است، ولي سطح توان مالي شما بالاتر از اوست.
3- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که از شما بزرگتر است ولي سطح شغلي شما از او بالاتر و بهتر است.
4- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که هر دو هم سن هستيد.
5- فرض کنيد در برابر شخصي ( صيميم يا غير صميمي) قرار داريد که سطح توان مالي هر دو يکسان است. ( هر دو شخص هم سن هستند).
6- در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که سطح تحصيلات و معلومات اوبالاتر است ولي سطح توان مالي شما بالاتر از اوست.
7- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که سطح تحصيلات و معلومات او بيشتر است ولي سطح شغلي شما بالاتر و بهتر است.
8- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که سطح توان مالي او بالاتر است ولي سطح شغلي شما بالاتر و بهتر است.
9- فرض کنيد در برابر شخصي ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که سطح تحصيلات و معلومات هر دو يکسان است. ( هر دو شخص هم سن هستند.)
10- فرض کنيد در برابر شخص ( صميمي يا غير صميمي) قرار داريد که سطح شغلي هر دو يکسان است. ( هر دو شخص هم سن هستند).
همانطور که در بالا اشاره شد 6 سوال براي هر دو موقعيت طرح شده است. اين سوالها عبارتند از:
1- چه کسي اول سلام مي کند؟ او را با چه کلماتي ( ضماير و افعال و غيره) خطاب مي کنيد؟
2- اگر ببينيد که کيف يا هر شيء تازه ديگري خريده است، چه مي گوئيد؟
3- اگر از چيزي خوشش يا بدش بيايد، شما چه مي گوئيد؟
4- اگر بخواهيد چيزي از آن شخص قرض بگيريد، چه مي گوئيد؟
5- اگر آن شخص بخواهد از شما به علتي تشکر کند، چه مي گوئيد؟
6- اگر بخواهيد بدانيد که آيا آن شخص مي تواند در مورد خاصي به شما کمک کند، چه مي گوئيد؟
سه سوال اول بر اساس ترفندها يا راه بردهاي ادب مثبت و سه سوال آخر مبني بر ترفندها يا راه بردهاي ادب منفي با توجه به مسائل فرهنگي و طول سوال طرح ريزي شده است. اگر چه شايد بتوان به سوال 1 از ديد ادب مثبت و منفي هر دو نگاه کرد. به اين معنا که شخصي که اول سلام مي گويد، در جهت حفظ روي مثبت شنونده که ميل دارد اهميت و بزرگي او تاييد گردد، اقدام مي کند و يا اينکه از جهت ادب منفي، گوينده، خود را خوار و ديگري را با اين عمل بزرگ مي نماياند. از آن جا که به نظر مي رسد در هر دو فرهنگ ايراني و چيني اين سوال نقش مهمي در نشان دادن ادب دارد، استفاده از آن را مفيد دانستم.

شرح پاسخها در موقعيتهاي غير صميمي

1- ايراني ها:

از نظر اکثر پاسخگويان ايراني، « سن» مهمترين عامل احترام و ادب محسوب مي شود. اگر شخص شنونده داراي سن بالاتري باشد، گوينده اول به او سلام مي گويد، او را با ضمير جمع « شما» خطاب مي کنند و با استفاده از افعال جمع مانند « گفتيد» و کلمات مودبانه صحبت مي کند. همچنين ديده مي شود که ضمير « شما» با افعال مفرد مانند « شما گفتني» و حتي در مواردي « تو گفتي» نيز استفاده مي گردد.
شنونده، مخاطب غير صميمي را با در نظر گرفتن جايگاه او، با عبارات آقا، خانم، جناب، استاد، قربان، آقاي/ خانم + نام خانوادگي، حاج خانم،حاج آقا، مادر، اسم کوچک+ جان، برادر، داداش، خواهر و دخترم ( حتي براي افراد قدري کوچکتر) خطاب مي کند. در رابطه با اشخاص غير صميمي هم سطح ( از لحاظ سن، تحصيلات، شغل و سرمايه) اکثر اشخاص، به دلايل مذهبي و فرهنگي، سعي مي کنند که اول خود سلام بگويند، اما به نظر مي رسد که در کل زياد فرق نمي کند که چه کسي اول سلام بگويد.
نکته ديگر اينکه اسم خانوادگي و اسم کوچک افراد ( مثلاً آقاي مهاجر يا مريم خانم) در يک رابطه غير صميمي بسته به موقعيت هاي مختلف و مکان هاي مختلف هر دو قابل استفاده است.
اکثر پاسخگويان ايراني عنوان کردند که بسته به ميزان فاصله ( يا غير صميميت) و تفاوت جايگاه، درهنگام مشاهده ي يک شيء جديد متعلق به مخاطب از عباراتي مانند: « مبارکه!» يا « به به، چه قشنگه!» و يا « چه قشنگه، از کجا خريدند؟»، ادب مثبت را رعايت مي کنند. البته در مواردي که فاصله زيادتر باشد، گويندگان ميل کمتري به ابراز نظر و نشان دادن توجه به شيء مذکور دارند. حتي در چنين مواردي اکثراً مردان پاسخگو ترجيح مي دهند که سکوت کنند. در مواردي هم ذکر شد که اگر تفاوت جايگاه از نظر سرمايه بسيار زياد باشد، گوينده ترجيح مي دهد که سکوت کند.
پاسخگويان ايراني اظهار کردند که اگر مخاطب غير صميمي و برتر ( از نظر جايگاه، بخصوص از نظر سن) نظر خاصي را ابراز کند، او را تأييد خواهند کرد و اگر نظر واقعي شان با نظر شخص مخاطب مغايرت داشته باشد، اکثراً سکوت کردن، لبخند زدن و سر تکان دادن را به ابراز نظر واقعي خود ترجيح مي دهند، و يا نظر خود را با رعايت احترام و احتياط عنوان مي کنند. جالب اينکه هر چه افراد جوانتر هستند، تمايل بيشتري به ابراز نظر واقعي خود دارند. در شرايط برابر، ابراز نظر از ديد پاسخگويان در يک رابطه غير صميمي راحت تر از زماني است که تفاوت جايگاه وجود دارد. البته نبايد شرايط متفاوت و موقعيتهاي زماني و مکاني را از نظر دور داشت. شخصي ابراز کرد که از او نظر کارشناسي اش را بپرسند، بدون رعايت هيچ ملاحظه اي، آن را با صراحت عنوان خواهد کرد.
پاسخگويان ايراني هنگام قرض گرفتن از يک شخص غير صميمي با استفاده از فرمول ادب منفي مبني بر عدم تحصيل و رعايت آزادي مخاطب، تقاضاي خود را با خواهش و سوال عنوان مي کنند و جملاتي نظير: « آيا مي توانيد...( اسم شيء) را به من قرض بدهيد؟» يا « ببخشيد، امکان دارد من چند روزي ...( اسم شيء) را قرض بگيريم؟» استفاده مي کنند با اين وجود چند پاسخگوي مرد عنوان کردند که از يک شخص غير صميمي قرض نخواهند گرفت و چند نفر نيز ابراز کردند که از شخصي که از نظر سرمايه در جايگاه بالاتري قرار دارد، نيز قرض نخواهند خواست.
پاسخگويان ايراني عنوان کردند که در پاسخ به ابراز تشکر يک مخاطب غير صميمي و نا برابر، از جملاتي نظير: « قابلي نداشت، من که کاري نکردم.» يا « وظيفه ام بود. و لازم به تشکر نيست، چيز مهمي نبود». سعي در کوچک شمردن عمل انجام شده مي کنند. اگر چه هر چه ميزان فاصله ( غير صميمت) کمتر باشد، جملات از تکلف کمتري برخوردار هستند و مي توان مثلاً تنها به جمله ي « خواهش مي کنم» اکتفا کرد.
و بالاخره پاسخگوهاي ايراني با استفاده از جملاتي از قبيل: « ببخشيد، آيا مي توانيد به من کمک کنيد؟»، « مي توانيد در مورد اين مشکل به من کمک کنيد؟» و يا « مي توانم از شما خواهش کنم در اين کار به من کمک کنيد، البته اگر وقت داريد؟» تقاضاي کمک خود را مبني بر ادب منفي از يک شخص غير صميمي عنوان مي کنند.

2. چيني ها

پاسخگويان چيني در جواب هاي خود نيز نشان دادند که سن از شاخص بسيار بالائي براي استفاده از ليما برخوردار است. شخص کوچکتر به شخص بزرگتر اول سلام مي گويد و شخص بزرگتر ابتدا شروع به صحبت کردن مي کند. اشخاص با استفاده از عبارات مناسب يکديگر را خطاب مي کنند. اکثر عبارات خطابي در چيني به سن شنونده بستگي مستقيم دارد. يکي از متداولترين عبارات خطابي در چيني به سن شنونده بستگي مستقيم دارد. يکي از متداولترين عبارات خطابي در چيني عبارت « لاو» (Lao) است که به معناهاي متفاوت به کار مي رود. دو معنائي که در اينجا به آن اشاره مي شود، يکي بستگي به سن مخاطب دارد و به معناي « پير» است و پيش از اسم مخاطب مي آيد، به طور مثال شخص « لاو لي» خطاب مي گردد. در تعبير دوم، لاو به معناي « بزرگوار» است که پس از اسم مخاطب آورده مي شود و شخص به طور مثال « لي لاو» خطاب مي گردد. از ديگر عبارات خطابي در چيني: عمو، برادر، برادر بزرگ ( حتي اگر شخص همسن و يا قدري از شخص گوينده بزرگتر هم باشد)، خاله، عمه، رفيق ( که به دليل کم رنگ شد مفاهيم کمونيستي درمتن جامعه نسبت به سابق کمتر استفاده مي شود)، خانم، آقا، خانم / آقاي+اسم خانوادگي، جوان+ اسم خانوادگي است.
امروزه در چين سعي مي شود که استفاده از عبارات خطابي براي زنان که حاکي از ازدياد سن آنان دارد جلوگيري شود و مثلاً به جاي عبارت « مادر بزرگ» از خانم يا خانم + اسم خانوادگي استفاده گردد! به علاوه، عنوان شغلي افراد نيز براي خطاب به آنها استفاده مي شود، مثل: رئيس جمهور، يا شهردار+ اسم خانوادگي.
جالب اينکه افراد چيني اظهار داشتند که اگر شخصي حتي از نظر سني بزرگتر از گوينده باشد ولي ديگران او را « جوان» خطاب مي کنند، شخص گوينده نيز او را « جوان» خطاب خواهد کرد. مضاف بر عبارات خطابي مناسب، در چيني از ضمير دوم شخص نين (nin) به معناي « تو» که براي اداي احترام با تأکيد گفته مي شود براي خطاب کردن افراد غير صميمي استفاده مي گردد. چيني ها نيز مانند ايراني ها سعي مي کنند در شرايط هم سن و هم سطح اول سلام بگويند.
پاسخگويان چيني عنوان کردند که بدون توجه به جايگاه مخاطب غير صميمي، در هنگام مشاهده ي يک شيء جديد متعلق به مخاطب، از عباراتي نظير: « چه قشنگه!»، « مبارکه! و چند خريديد؟ ( به صورت محترمانه)» استفاده مي کنند. اکثر اين پاسخگويان اضافه کردند که پس از شنيدن قيمت شيء مذکور، اضافه خواهند کرد که « قيمت قابل قبولي است» حتي اگر نظر واقعي شان مخالف آن باشد. به نظر مي رسد که ابراز نظر واقعي براي اين افراد در مقابل اشخاص غير صميمي اما هم سن راحتر است.
پاسخگويان چيني نيز مانند ايرانيها، نظر مخاطبين غير صميمي را بخصوص اگر از نظر سني بزرگتر باشد تاييد مي کنند و اکثراً از ابراز نظر مخالف خودداري مي کنند. البته اگر شخصي نظر خود را بيان بدارد، آن را با رعايت احتياط و احترام به طور غير مستقيم و غير صريح ارائه مي دهد. با اين حال، همانند پاسخگويان ايراني، پاسخگويان چيني بر اين نظرند که موقعيت، مکان و زمان چنين مکالمه ي فرضيي نقش تعيين کننده اي در شکل پاسخ ها دارد.
پاسخگويان چيني با رعايت ادب منفي و استفاده از جملاتي نظير: « آيا مي توانيد...(اسم شيء) را براي چند روز به من قرض بدهيد؟» ، « آيا مي شود...(اسم شي) را قرض بگيرم؟ آن را بر مي گردانم.» قصد خود را براي قرض گرفتن به يک مخاطب غير صميمي، بدون توجه به جايگاه، او، عنوان مي کنند.
پاسخگويان چيني در جواب اظهار تشکر يک فرد غير صميمي و نابرابر با ذکر جملاتي مانند: « مهم نيست»، « من که کاري براي شما نکردم.»، « کار خيلي کوچکي بود.»، « مال من و شما ندارد. شما برادر بزرگتر من هستيد.» و « حرفش را هم نزنيد، چون آن وقت به اين معناست که من و شما فاميل نيستيم.» سعي در کوچک و بي اهميت شمردن عمل انجام شده مي کنند.
و بالاخره، پاسخگويان چيني نيز مانند ايرانيها، با جملاتي از قبيل: « آيا مي توانيد به من کمک کنيد؟» و « آيا امکان دارد در اين مورد به من کمک کنيد؟ در وضعيت بدي هستيم.» از يک شخص غير صميمي بدون توجه به جايگاه او تقاضاي کمک مي کنند.

شرح پاسخها در موقعيتهاي صميمي

1- ايراني ها

اکثر پاسخگويان ايراني به شخص بزرگتر و صميمي اول سلام مي گويند، اگر چه تعدادي نيز عنوان کردند که فرقي ندارد چه کسي اول سلام بگويد. گوينده، مخاطب صميمي ولي از نظر جايگاه متفاوت را با اسم کوچک، اسم کوچک + آقا / خانم، اسم کوچک + جان / جون، نام خانوادگي، با ضماير « تو»، « شما»، افعالي مفرد مانند « بيا» و « بفرما»، ضمير جمع ولي افعال مفرد مثل « شما گفتني»، « شما بفرما»، و کلمات و لحن مودبانه خطاب مي کنند.
در مورد افراد صميمي و هم سطح ( بخصوص از نظر سني)، شنونده با ضمير « تو» و افعال مفرد و کلمات صميمانه و حتي طنز آلود مانند: « جناب آلو!»- که بيشتر بين مردان جوان معمول است- خطاب مي شود. در روابط صميمانه و بخصوص هم سطح، سعي مي شود که در سلام گفتن پيشي گرفته شود.
پاسخگويان ايراني ابراز کردند که با مشاهده ي يک شي ء جديد که متعلق به يک مخاطب صميمي است، با توجه به ميزان نزديکي و صميميت، عباراتي نظير: « به به، مبارکه!» « چه قشنگه! شيريني اش پس کو؟» و « از کجا خريدي؟ چند؟» را بدون توجه به جايگاه شخص استفاده مي کنند. در ميان پاسخگويان جوانتر مرد نيز افرادي هستند که عباراتي طنز آميز از قبيل: « به به! بابايت وام گرفته!» يا« مردم کيف دارند!» نيز استفاده مي شود. تعدادي اضافه کردند که در رابطه با يک شخص صميمي، نظر صادقانه خود را راجع به آن شيء خواهند گفت.
به نظر مي رسد که تفاوت جايگاه در صورتي که مخاطب بسيار صميمي باشد، تاثيري در شخص گوينده نسبت به ابراز نظر واقعي خود ندارند. با اين حال در رابطه اي ميزان صميميت مطلوب وجود نداشته باشد، زنان تمايل بيشتري به تأييد مخاطب خود به نسبت به مردان پاسخگو از خود نشان مي دهند و جوانترها در مقايسه با بزرگسالان، حتي در يک رابطه صميمانه، با صراحت بيشتري نظر خود را ابراز مي کنند.
اکثر پاسخگويان ايراني هنگام قرض گرفتن از يک مخاطب صميمي بدون توجه به جايگاه او از جملاتي نظير: « مي شود اين را يک چند روزي قرض بدهي؟»، « اين را به من قرض مي دهي؟» و يا « آن را به قرض بده.» استفاده مي کنند. اگر چه حتي با وجود يک رابطه صميمانه، هنوز مرداني هستند که از قرض گرفتن ابا دارند. کساني نيز ديده مي شوند که ابراز کردند که از يک مخاطب صميمي با سرمايه ي بيشتر به سختي قرض مي گيرند.
پاسخگويان ايراني ابراز داشتند که اگر شخصي صميمي با فاصله سني زياد ابراز تشکر کند، جملاتي مانند: « خواهش مي کنم، من که کاري نکردم.»، « مهم نيست.» و « نه خواهش مي کنم، خوشحال شدم توانستم کاري انجام بدهم. را به کار خواهند برد. پاسخگويان جوانتر ابراز کردند که درمورد اشخاص هم سن و احياناً صميمي تر، بدون توجه به ديگر عوامل جايگاه، از جملاتي نظري: « بي خيال!»، « برو بابا! اصلاً حرفش را هم نزن»، « اين حرفها چيه، خجالت بکش!» استفاده خواهند کرد.
در موقع تقاضاي کمک، پاسخگويان ايراني عنوان کردند که در يک رابطه صميمي با لحني خودماني و با استفاده از جملاتي نظير: « مي تواني کار ما را راه بيندازي؟» « مي شود اين کار را براي من بکني؟»، « لطف مي کني....؟» يا « کمکم مي کني؟» تقاضاي کمک خود را عنوان مي کنند. پاسخگوهاي جوانتر نيز براي تقاضاي کمک جملاتي مثل: « بيا برويم مسئله ها را حل کنيم.»، « وقت داري به من کمک کني؟»، « برايم يک کاري مي کني؟» و يا « ببخشد قربان، مي تواني کمکم کني؟!» به کار مي برند.

2- چيني ها

در ميان چيني ها، نيز شخص کوچکتر هر چند صميمي به بزرگتر سلام مي گويد و شخص بزرگتر ابتدا شروع به صحبت مي کند. گوينده، مخاطب صميمي را، با توجه به ميزان هاي مختلف صميميت و آشنائي و تفاوت جايگاه، با عباراتي نظير لاو (پير)+اسم کوچک، برادر بزرگ ( اگر تقريباً هم سن و يا قدري بزرگتر باشد)، خواهر بزرگتر، عمو، عمه، عموي بزرگتر، پدر، پدر بزرگ، خاله، استاد، اسم کوچک و القاب دوران تحصيل خطاب مي شود. اشخاص بسيار صميمي در دوران تحصيل ( مدرسه و دانشگاه) القابي طنز آلود مانند: « رئيس بزرگ!» و يا « لاو بو!» براي يکديگر انتخاب مي کنند که پس از گذشت سالها، در خلوت براي خطاب کردن يکديگر استفاده مي شود. همچنين يک مخاطب صميمي مي تواند با نامي که ديگران صدايش مي کنند خطاب شود، مثل « يي لينگ کوچک» يا « يي لينگ جوان»، حتي اگر شخص از خود گوينده هم بزرگتر باشد. در يک رابطه صميمانه، بدون توجه به جايگاه، ضمير دوم شخص « نين» (تو) در حالت صميمانه براي مخاطب استفاده مي شود.
پاسخگويان چيني اينطور نشان دادند که در اشخاص صميمي و هم سن فرقي نمي کند که چه کسي اول سلام بگويد.
پاسخگويان چيني با مشاهده يک شيء جديد که متعلق به يک مخاطب صميمي است از عبارات « مبارکه»، « قشنگه»، « چند خريدي»؟ استفاده مي کنند. اين افراد عنوان کردند که در رابطه با يک شخص بزرگتر، بسته به ميزان صميميت، نظر خود را با احتياط و يا به راحتي در مورد قيمت شيء مذکور ارائه خواهند داد. اما در مورد يک شخص صميمي و هم سن، اين افراد نه تنها نظرخود را به راحتي ابراز مي کنند بلکه از جملات طنز آلودي از قبيل: « ديوانه چرا اين را خريدي؟»، « خيلي گران خريدي!» براي ابراز نظر واقعي و مخالف خود استفاده مي کنند.
پاسخگويان چيني ابراز کردند که در روابط صميمانه، نظر شخص مخاطب را بدون موافقت قلبي تاييد نخواهند کرد و نظر واقعي خود را با صراحت به مخاطب صميمي و هم سطح خود ابراز مي کنند.اگر چه در برابر افراد بزرگتر، افراد چيني نظر واقعي خود، را با رعايت نسبي احتياط و احترام ابراز مي کنند و در موارد اندکي حتي ترجيح مي دهند که سکوت کنند.
پاسخگويان چيني ابراز داشتند که هنگام قرض گرفتن از يک شخص صميمي، بدون توجه به عوامل جايگاه، تقاضاي خود را به طور مستقيم ابراز مي کنند. جملات « اين را به من بده!» ،« اين را به من قرض بده!»، « اين را مي خواهم!»، « پدر بزرگ اين را به من قرض مي دهي؟» و يا « اين را به من قرض بده، بهت پس نمي دهم!» به طور مثال توسط پاسخگويان چيني هنگام قرض گرفتن استفاده مي شود.
پاسخگويان چيني در پاسخ اظهار تشکر يک شخص صميمي، بدون توجه به عوامل و تفاوت جايگاه، به طور مثال از جملات: « چرا تشکر مي کني؟»، « کار تو کار من است، چيزي نبود»، « قابلي ندارد»، « دفعه بعد تشکر کن!» استفاده مي کنند. تعدادي از پاسخگويان چيني ابراز کردن که گاه در پاسخ به اظهار تشکر يک شخص صميمي سکوت مي کنند و از اين طريق سعي در کم اهميت جلوه دادن عمل انجام شده دارند. به زعم چيني ها در يک رابطه صميمانه اصلاً زياد احتياج به تشکر نيست چرا که به نشانه غريبگي و غير صميمي بودن تلقي مي گردد.
افراد چيني به هنگام تقاضاي کمک، با لحني نسبتاً مستقيم جملاتي مانند: « بيا کمکم کن.»، « من کمک لازم دارم.»، « کمکم مي کني؟» را در رابطه با اشخاص صميمي بدون توجه به جايگاه شخص استفاده مي کنند.

نتيجه گيري

در بررسي پاسخ هاي افراد ايراني و چيني بايد به اين مسئله توجه داشت که تعارف وليما و عوامل مؤثر در آنان- جايگاه و فاصله (ميزان صميميت)- معيارهاي مطلقي نيستند که منجر به توليدهاي زباني مشخص و يکسان گردند.
عوامل جايگاه و فاصله پيوستارهايي هستند که در روابط گوناگون انساني و در شرايط متفاوت، منجر به توليد هاي زباني مختلف مي گردد. با اين وجود آنچه در اين تحقيق جالب مي نمايد اين است که اکثر پاسخگويان، به هنگام پاسخگوئي سوالات، يک مخاطب فرضي را در نظر گرفتند که اين مخاطب از نظر جايگاه تفاوت بسيار زيادي با خود پاسخگو نداشت. بدين معنا که هيچ يک از پاسخگويان به طور مثال يک فرد غير صميمي و از جايگاه بالاتر را يک رئيس جمهور و يا يک فرمانده ي عالي مقام تصور نکردند و در نتيجه امکان بررسي سبک هاي بسيار متفاوت زباني را در اين تحقيق به وجود نياوردند. به نظر مي رسد که اين افراد، مخاطبين فرضي خود را از ميان ارتباطات اجتماعي خود انتخاب و تعارف وليما را در مورد آنان استفاده کردند.
با اين حال، پاسخهاي اين افراد از بررسي هر دو مرحله ي تحقيق اين امکان را براي نگارنده به وجود آورد که به شباهت ها و تفاوت هائي را بين تعارف وليما دست يابد که اکنون به آن ها مي پردازيم.

تفاوتها

تفاوتهاي ليما و تعارف بيشتر در استفاده از راه بردهاي مختلف ادب و تفاوت هاي زباني ديده مي شود. اولين تفاوت ليما و تعارف در استفاده از عبارات خطابي است. استفاده از عبارات خطابي که رنگي از روابط خانوادگي و فاميلي دارند در ميان چيني ها بيشتر معمول است. اصولاً برقراري يا تظاهر به برقراري روابط خانوادگي که نوعي راه برد ادب مثبت است در زبان چيني بيشتر از فارسي معمول است. همچنين استفاده از نام کوچک تنها در روابط صميمانه در زبان چيني ديده مي شود در حالي که نام کوچک اشخاص در فارسي در روابط غير صميمانه نيز مورد استفاده قرار مي گيرد. تعارف از طريق ضماير و افعال جمع به جهت احترام در فارسي معمول است اگر چه به دليل اينکه چيني زباني غير صرفي است، ليما از طريق عبارات خطابي، ضمير دوم شخص « نين» محترمانه ( با تاکيد) و کلمات مناسب در روابط غير صميمانه مشاهده مي شود.
به علاوه، به نظر مي رسد که در روابط صميمانه، چيني ها منظور و قصد خود را با صراحت بيشتري عنوان مي کنند، در حالي که در روابط صميمانه هم، ايراني ها اکثراً از راه بردهاي ادب منفي مبني بر سوال کردن و محدود نکردن آزادي مخاطب، هر چند با تکلف زباني کمتري، استفاده مي کنند.
تصور مي شود که استفاده از طنز و شوخي در ارتباطات گفتاري چيني ها بدون توجه به عوامل جايگاه، بيشتر از فارسي معمول است. درميان پاسخ هاي داده شده در فارسي، تنها جوان ها بودند که گاه پاسخ هاي طنز آلودي مطرح کردند، ولي ميل به ابراز نظر واقعي درميان جوانهاي هر دو گروه ايراني و چيني ديده مي شود.
در ميان ايراني ها به نظر مي رسد که جنسيت مي تواند خود به عنوان يک عامل موثر در ميزان فاصله ( صميميت و غير صميميت) محسوب مي شود. به طور مثال بارها در پاسخ هاي ايرانيان عنوان شد که اگر شخص مخاطب همجنس باشد، راحتي بيشتر و تکلف کمتري در ارتباط وجود خواهد داشت. در بين چيني ها، جنسيت در شيوه ي گفتار و برخورد در هر دو گروه ايراني ها و چيني ها موثر است.
و بالاخره، تفاوت ديگري که بين تعارف وليما ديده مي شود همان اشاره به « قيمت» است. افراد چيني در ارتباط هاي خود مي توانند به راحتي از مخاطب غير صميمي و نابرابر خود، قيمت شيء خريداري شده را سوال کنند، درحالي که در بين ايرانيان چنين چيزي کمتر ديده مي شود.

شباهتها

البته اساسي ترين شباهت تعارف وليما همان خود کوچک شماري و ديگر بزرگ انگاري است که در رابطه با افراد غير صميمي و غير برابر با بيشترين تکلف زباني همراه است. در مرتبه ي دوم، تکلف زباني در روابط غير صميمانه و هم سطح ( بخصوص از نظر سن) مشاهده مي شود.
پس از آن مي بينيم که در روابط صميمانه ي غير برابر، جايگاه ( به جز سن) اکثراً رنگ مي بازند. در اين روابط تکلف زباني وجود ندارد مگر در مواردي که اختلاف سن به ميزان زيادي ديده مي شود که حتي در آن صورت هم تکلف زباني به ميزان کمي مشاهده مي گردد.
در روابط صميمانه ي هم سطح و مخصوصاً هم سن، تکلف زباني در استفاده از تعارف و ليما درکمترين حد خود ديده مي شود.
در بررسي و مقايسه تاثير عوامل جايگاه در عملکرد تعارف وليما، به اين نتيجه مي توان رسيد که عوامل چهارگانه ي سن، تحصيلات، شغل و سرمايه به يک ميزان احترام برانگيز نيستند. از بررسي شيوه و سبک جملات استفاده شده و توضيحات پاسخگويان ايراني و چيني به نظر مي رسد که عامل « سن» در يک ارتباط معلوم، مهمترين شرط برانگيزنده ي احترام و ادب و عامل « سرمايه» اگر چه به دلايل متفاوت، کم رنگ ترين عامل ايجاد کننده ي احترام محسوب مي شود.
عوامل تحصيلات و شغل را در يک پيوستار احترام و ادب شايد بتوان به ترتيب ما بين « سن» و « سرمايه» محسوب کرد. اما با اين وجود براي بالا بردن ميزان اطمينان و دقت بيشتر در مورد اولويت هاي عوامل جايگاه، مرحله سوم تحقيق نيز انجام شد.

مرحله سوم تحقيق
اگر چه از پاسخ هاي افراد ايراني و چيني اينطور برداشت شد که عوامل سن، تحصيلات، شغل و سرمايه به ترتيب احترام برانگيز هستند ولي وجود يک تفاوت فاحش و قاطع بين تحصيلات و شغل به آساني ديده نمي شود. از اين رو براي روشن ساختن و اثبات صحت ترتيب و اولويت ها، در يک نشست و ارتباط جداگانه، از پاسخگويان ايراني و چيني خواسته شد که 4 شخص غير صميمي را در يک ارتباط معلوم و غير سود جويانه درنظر بگيرند. شخص اول، از نظر سني از ديگران بزرگتر است و حدوداً 60 سال دارد. افراد دوم و سوم و چهارم هم سن هستند. ولي شخص دوم داراي تحصيلات عالي، شخص سوم داراي شغلي والا و شخص چهارم داراي سرمايه اي کلان است. از پاسخگويان خواسته شد که در يک مقياس 0تا 10 تعيين کنند که براي هر يک از اين افراد به چه ميزان احترام قائل هستند. نتيجه حاصله نشان داد که، در تاييد پاسخ هاي بررسي شده در مرحله دوم تحقيق، سن از بالاترين شاخص در برانگيختن احترام و ادب برخوردار است. در مرتبه ي دوم تحصيلات، در مرتبه ي سوم شغل و در مرتبه ي چهارم سرمايه احترام برانگيز است. اگر چه فاصله ميان عوامل تحصيلات و شغل به نسبت فاصله اشان از سن و سرمايه کمتر مي نمايد. البته نبايد فراموش کرد که افراد ايراني و چيني هر دو، در هنگام استفاده ي طبيعي و ناخود آگاه زبان مادري در بستر جوامع خود، ممکن است ترتيب و اولويت هاي متفاوتي را نشان دهند، ولي قطعاً پاسخ هاي افراد در اين تحقيق و نتيجه ي آن حاکي از يک معيار اجتماعي و فرهنگي در بين اين افراد است.
در يک جمع بندي نهائي از اطلاعات جمع آوري شده، بايد نتيجه گرفت که عوامل مؤثر در کاربرد تعارف و ليما تنها محدود به 4 عامل سن، تحصيلات، شغل و سرمايه نمي شود و عوامل بسيار ديگري مانند تفاوتهاي فردي، فرهنگي، اقتصادي و محيطي افراد و نيز مذهب و جنسيت در بروز و چگونگي استفاده ازتعارف و ليما مؤثر هستند.
به طور کلي بررسي انجام شده دراين تحقيق مؤيد اين مطلب است که شايد تعارف و ليما هر دو، تنها يک راه برد ادب منفي به زعم براون و لوينسون و يک نظام مستقل ادب مبني بر کوچک شماري خويش و بزرگ انگاري مخاطب از ديد بي من نباشند. تعارف يا ليما يک سازو کار ادب است که درتمام راه بردهاي ادب مثبت و منفي در فارسي و چيني جاري مي گردد.
همچنين همانطور که در تحقيق انجام شده ديديم، تعارف در ارتباط هاي معلوم و صميمانه و غير صميمانه ي افراد، هر چند به ميزان هاي متفاوت، با رعايت ادب مثبت و منفي مورد استفاده قرار مي گيرد و لزوماً آن گونه که ويليام بي من متصور است ناشي از دروغگويي، سودجوئي، زرنگي و پارتي بازي نيست، بلکه مي تواند نشاني از محبت، صميمت، صداقت و دوستي را با خود همراه داشته باشد.

پي‌نوشت‌ها:

* دانشگاه صنعتي شريف

منابع

Beeman, William(1986).Language, status. and power in Iran. Bloomington: Indiana University press.
Beeman, William(1990). "Sincerity and insincerity in Persian discourse" Paper Pressented at Annual Meeting of the Middle East Studies Association of North America, San Antoniao, Texas, November 10-14 1990.
The New Encyclopedia Britannica (1986).
"Confucius and cofucianism" V.16.
Brown, Penelope & Levinson, Stephen C. (1987).
Politeness. some universals in laguage usage, Cambridge University Press.
Din, Genagxuing (1985). A New Chinese English Dictionary H. K; Joint Publishing Co.
Gu, Yuehro (1990). "Politeness Phenomena in moderm Chinese", Jouranl of Pragmatics, 14 237 - 257
Hillmann, Michael (1981). Language and social distinction in Iran, N. Y: State University of New York Press.
Hodge, Carleton T. (1958). "Some aspects of Persian style", U. S, (Foreign Service Institute ) 33(3): 355- 69.
Hoffman, Diana M. (1989). "Language and culture acquisition among Iranians in the United States " Anthropology and Education Quarterly, 20 (2) : 118-59.
Hudson. R. A. (1996). Socioliguistices, 2nd edition, Cambridge: Cambridge University Press.
Liu, Zhanggiang (1985). Great Dictionary, Shanmin Publishing House.
Wang, Yinlin(1981). Annotated verse of three words, Taiwan: Century Press.
Wu, Hsi-chen (1977). Chinese customs and traditiond, Taiwan: Cheng Chung Book company.
Yang. Su-Ying. (1987). "A comparison betwweenn Chinese and American cultures in forms of address, greetings and farewells and compliments', Crooss Currents: No.2,Spring/Summer.
بهار، مرداد (1376). پژوهش در اساطير ايران، چاپ دوم، تهران: آگاه.
دوستخواه، جليل (1364). اوستا، چاپ پنجم، تهران، مرواريد.
لطفي پور ساعدي، کاظم (1362). « بررسي زبان مودبانه در فارسي کنوني از زبان جامعه شناسي زبان» ، مجله دانشکده ي ادبيات و علوم انساني مشهد، سال 16، شماره 269-92:2.
مدرسي، يحيي (1371). « زبان جايگاه و اعتبار اجتماعي»، مجله ي زبانشناسي سال 9، شماره اول: 65-73.
مزداپور، کتايون (1374). واژه نامه ي گويش بهدينان شهر يزد، تهران: پژوهشگاه علوم انساني مطالعات فرهنگي.

منبع مقاله :
مير عمادي، دکتر سيد علي ؛(1379)، مجموعه مقالات چهارمين کنفرانس زبانشناسي نظري و کاربردي، تهران: سازمان مرکزي، چاپ دوم.